ماجرای دوازدهم اسفند ماه روز رای گیری در روستای آرتون طالقان
روز دوازدهم اسفند ماه ۱۳۹۰ روز رای گیری مجلس نهم بود
اعضا شورا و یکسری از اهالی برای دادن رای به سمت آرتون راه افتادند
یکسری افراد با ماشین شخصی و یکسری هم سوار بر اتوبوس راهی شدند
خوب یکساعتی گذشت و به تابلو (به طالقان خوش آمدید) رسیدیم
هوا خیلی سرد و برفی بود
هر چه به سمت آرتون میرفتیم هوا سردتر و برفی تر میشد
روستای دنبلید رو رد کردیم و به اولین پیچ روستای آرتون رسیدیم که ....
برای خواندن این ماجرا به ادامه مطلب بروید ....
این مطلب بیشتر به منظور مطلع شدن اداره کل راه و ترابری استان و جناب آقای کیایی نژاد نماینده محترم مردم طالقان برای بررسی و رسیدگی خرابی جاده منتشر شده است.
جاده از آردکان به بالا کلا پوشیده از برف بود
وقتی به پیچ اول آرتون رسیدیم اتوبوس به هیچ وجه بالا نرفت
و اتوبوس همش سر میخورد
راننده اعلام کرد که به خاطر سر نخوردن اتوبوس همه افراد به انتهای اتوبوس بروند
اما باز اتوبوس سر میخورد و بالا نمیرفت
سرنشینان اتوبوس هم با سلام و صلوات به راننده و خودشان روحیه میدادند
دیگه جوری شد که اتوبوس از جاده منحرف شد و تا لب پرتگاه رفت
ناچار شدیم که از اتوبوس پیاده شویم و با پای پیاده به راه خود ادامه دهیم
واقعا اوضاع جاده خرابه . چند ساله که قراره این جاده آسفالت بشه اما هیچ خبری نیست
کسی هم نمیاد بازدیدی کنه تا حداقل دل مردم این منطقه خوش بشه
اگه امسال جاده آسفالت نشه دیگه نمیشه به آرتون رفت
به ده که رسیدیم ماموران رای گیری هم رسیده بودند و مشغول رای گیری بودند
ما هم رای خود را در صندوق انداختیم
بعد از رفتن ماموران رای گیری داخل مسجد سفره ای برای صرف نهار پهن شد
قبل از صرف نهار راننده و یکسری از اهالی اتوبوس را با زحمت به مسیر جاده هدایت کرده
و اتوبوس را به داخل ده آوردند
اما هنگام دور زدن به خاطر خرابی کناره جاده اتوبوس به داخل چاله ای بزرگ افتاد
قبل از حرکت همگی به کمک ماشین یکی از اهالی ده که در برف گیر کرده بود رفتیم
بعد از کمک به سراغ اتوبوس رفتیم که بتونیم درش بیاریم
اما یک سمت اتوبوس رو هوا بود و هر چه تلاش کردیم اتوبوس هیچ تکونی نخورد
همگی سعی در درآوردن اتوبوس کردیم اما این تلاش ما هیچ نتیجه ای در برنداشت
یکی از اهالی ده به شهرک رفت و با یک تراکتور برگشت اما هرچقدر راننده اتوبوس
و تراکتور تلاش کردند نتونستند حتی کوچکترین تکون رو به اتوبوس بدهند
راننده تراکتور رفت و همه سرنشینان با ناامیدی به مسجد برگشتند
یکی از اهالی با یک راننده جرثقیل صحبت کرد تا بیاد ماشین رو دربیاره
جرثقیل بعد از گذشت یکساعت اومد اما اون هم زورش به اتوبوس ما نرسید که تکونش بده
بعد از کلی تماس با اینور و اونور تونستیم یک بیل مکانیکی پیدا کنیم
راننده اول راضی نمیشد اما بالاخره راضی شد و راهی آرتون شد
خدا رو شکر که این بیل مکانیکی زورش به این اتوبوس رسید و تونست از تو چاله درش بیاره
همه سرنشینان سوار اتوبوس شدند و با سلام و صلوات راهی مسیر برگشت شدند
حالا فکر میکنید ساعت چنده؟ ساعت 11:30 شب
اگه یکی از مسئولین به فکر این جاده و مردم باشه
اهالی این روستا برای رفت و آمد اینقدر عذاب نمیکشند
خوب این بود ماجرای دوازدهم اسفند ۱۳۹۰
این هم عکس یادگاری گروه ما در این روز
